ناراحــتم ...از چشم و ابرویت
از ارتباط باد با مـویـت
از سینه ریزت از الـنگویت
ناراحتم! از من چه میخواهند !؟
ناراحتم... یاران ، سـَـران بودند
امـّـیدِ مــا ناباوران بودند
این دوستان ، سرلشگران بودند !!
در چادر دشمن چه میخواهند !؟
ناراحتم از خوب های بد
از تو ، از این یارانِ یک در صد
بی آنکه ربطی بینتان باشد !
ناراحتم از این همه بی ربط
من در خیابانی پر از خنده
هی اشک می ریزم به آینده
ناراحتم آقای راننده
ناراحتم ... لطفا صدای ضبط ...
پروانه بودم شمع را دیدم
در شعله ، قلع و قمع را دیدم
تنهاییِ در جمع را دیدم
دیگر بس است این عشق آزاری
در خاکِ مطلوبت چه چیزی کاشت ؟
این دل که جز حسرت به دل نگـذاشت
تو دوستش داری و خواهی داشت
اما خودت را دوست تر داری !
ناراحتم از ناتوان بودن
سخت است مال ِ دیگران بودن
دنبال چیزی لای نان بودن
اینگونه من شاعر نخواهم شد ...
عشق آنچـه در ذهـنـت کشیدی نیست
روحم شبیه آنچه دیدی نیست
زحمت نکش لطفا! امیدی نیست
من دیگر آن یاسر نخواهم شد ...
ناراحت از محدوده ی قرمز
می گِریم از رود ارس تا دز
این اشک ها ... این اشک ها هرگز
از مردی ما کم نخواهد کرد
من در خیابانی پر از خنده
هی اشک می ریزم به آینده
ناراحتم آقای راننده
اما صدا را کم نخواهد کرد ...
اما صدا را کم نخواهد کرد ...
58
هرچه کردم به خودم کردم و وجدان ِخودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم
موی تو ریخته بر شانه ی تو ٬ امّــا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان ِ خودم!
از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است
اخـــوانــم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
×
شب میلاد من ِ بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم...
گفتم دل را به پند درمان کنمش
چیست نشانی آنک هست جهانی دگر
نو شدن حالها رفتن این کهنههاست
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست
نو ز کجا میرسد کهنه کجا میرود
گر نه ورای نظر عالم بیمنتهاست
عالم چون آب جوست بسته نماید ولیک
میرود و میرسد نو نو این از کجاست
نمیذارم که یه روز تو رو ازم بگیرن
بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
میخونم و اشک میریزم واسه این دل که تنگه
بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
اگه باز , یه روزی بری از پیشم
بدون اگه نباشی من دوونه میشم
اوه اوه به تو تشنه ام
اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
تموم هستیم , به پای تو دو تا چشمای تو بریزم
اگه بری کارم تمومه , زندگی بی تو برام حرومه
لحظه ای تو ازم جدا شی , غم همه دنیا پیش رومه
نمیذارم که یه روز تو رو ازم بگیرن
بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
میخونم و اشک میریزم واسه این دل که تنگه
بدون اگه نباشی باز تنها میشینم
اگه باز , یه روزی بری از پیشم
بدون اگه نباشی من دوونه میشم
اوه اوه عشق من
اوه اوه به تو تشنه ام
اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
تموم هستیم , به پای تو دو تا چشمای تو بریزم
اگه بری کارم تمومه , زندگی بی تو برام حرومه
لحظه ای تو ازم جدا شی , غم همه دنیا پیش رومه
اگه بری بی تو میمیرم , بیا پیش من تو عزیزم
تموم هستیم , به پای دو تا چشمای تو بریزم
اگه بری بی تو میمیرم
آسمان این شهر
تا ابد
در حسرت با هم بودنِ دو نفر سخت خواهد گریست،
آسمان این شهر و
چشمانِ یکی از آن دو نفر
شباهت عجیبی به هم دارند...